طب سوزنی تب سوزنی کلینیک طب سوزنی دکتر محمدمهدی اسعدی طب سوزنی  گوش طب سنتی عوارض طب سوزنی فواید طب سوزنی طب سوزنی برای زیبایی پوست مو آموزش طب سوزنی تهران اصفهان مازندران مشهد قم تبریز شیراز طب سوزنی برای لاغری درمان چاقی ترک اعتیاد با طب سوزنی هزینه طب سوزنی بهترین متخصص طب سوزنی سوزن های طب سوزنی لیفت صورت امبدینگ خطوط لبخند خط لبخند اخم کمر درد دیسک کمر طب سوزنی سردرد طب سوزنی روماتیسم زانو طب سوزنی افسردگی ریزش مو ماساژ درمانی میگرن آلرژی بیماری های قابل درمان با طب سوزنی حاملگی کبد چرب کودکان

درمان افسردگی شدید با طب سوزنی سنتی

یک پرونده جذاب (۲)

بیمار آقای الف- و، 57 ساله با شکایت ضعف عمومی و بی حوصله بودن و گوشه گیری، به همراه تصمیم جدی به خودکشی مراجعه کردند.

در سابقه، بیماری افسردگی شدید از حدود 12-10 سال قبل را می دهند. اکنون تحت نظر یکی از اساتید روانپزشکی بسیار خوب (که افتخار شاگردی ایشان را داشته ام) داروهای ضد افسردگی مصرف می کنند. (حدود 10 قرص روزانه) که بدلیل عدم پاسخ مناسب و افکار خودکشی، بدرستی دستور بستری و انجام شوک مغزی (ECT) را دادند. در چنین شرایط بحرانی بیمار را برای انجام طب سوزنی به مطب آوردند. با توجه به بیماری طبیعی است، بیمار هیچ امید درمانی با این روش را نداشتند. فقط خانواده اصرار به درمان با طب سوزنی می کردند.

چون استاد بزرگوارم ایشان را ویزیت فرموده بودند، نیاز به بررسی بیشتر بر اساس معیارهای علمی (DSM 5) برای تائید تشخیص را نداشتم، و چون وضعیت بیمار هم اورژانسی بود، اولین جلسه درمان بوسیله طب سوزنی بخصوص طب سوزنی گوش (بدلیل سرعت پاسخ بسیار سریع) را شروع کردم. و سپس توصیه اکید کردم حتما جهت بستری به بیمارستان مراجعه نمایند. (با توجه به مقاومت بیمار و خسته شدن از مصرف دارو، به خانواده توصیه کردم اولویت اول درمان بستری شدن است، در صورت عدم بستری به هیچ عنوان لحظه ای ایشان را تنها نگذارند. و اگر بخواهند طب سوزنی انجام دهند با توجه به شرایط باید یک روز در میان مراجعه نمایند.)

دو روز بعد ایشان به مطب مراجعه و اصرار به درمان با طب سوزنی را داشتند!!

چون موارد مشابهی را درمان کرده بودم (ولی در این شدت بیماری نبودند) خیلی تعجب نکردم. تعجب من بیشتر بدلیل عدم اعتقاد اولیه، و اصرار الآن ایشان بود. که بنظرم همین نشانه تاثیر درمان بود. به همین دلیل با توکل بر خداوند، درمان ایشان را بصورت یک روز در میان شروع کردم. در ابتدای درمان افکار خودکشی به میزان خوبی کنترل شد. (ایشان می گفتند گاهی مختصر به ذهنم خودکشی می آید ولی فورا به خودم می گویم حالا که راه درمان پیدا شده نباید گناه کنم، تا انشاالله خدا از این راه مرا شفا دهد. و سعی کردم این حس ایشان را تقویت کنم.)

بعد از 10 جلسه درمان اصرار به قطع داروها را داشتند. به همین دلیل به روانپزشک محترم ارجاع گردید. داروها بتدریج کم شد و در حال حاضر فقط شبها کلونازپام مصرف دارند. و بعد از 10 سال به سر کار برگشته اند. فقط از ضعف جنسی شاکی هستند. البته برای افسردگی، توصیه اکید به ادامه درمان ماهانه یک جلسه را کردم. امیدوارم قطع نکند.

به امید شفای کامل ایشان و همه دردمندان